اولین مخالفت شیطان با خلقت آدم علیه السلام :
شیطان در میان فرشتگان مشغول عبادت بود تا وقتى که خداوند اراده فرمود
براى خود در زمین جانشین خلق فرماید . به ملائکه خطاب نمود که من
مى خواهم خلیفه اى در زمین قرار دهم ، و آنان را از مقصود خود آگاه
نمود . (بقره آیه 29)
در این هنگام ابلیس به وسط زمین آمد و فریاد زد که :اى زمین ! من آمده ام
تو را نصیحت کنم !
خداوند اراده کرده از تو پدیده اى به وجود آورد که برترین خلایق باشد و من
مى ترسم که خدا را معصیت کند و داخل آتش شود (و در نتیجه تو داخل
آتش شوى و بسوزى ) وقتى ملائکه مقرب آمدند از تو خاک بردارند آنها را
به خداى بزرگ قسم بده از تو خاک برندارند.(تفسیر برهان ، ج 2، ذیل آیات
مربوط به آدم و شیطان)
مخالفت او با آدم علیه السلام از همین جا شروع شد و تاکنون ادامه دارد
و تا روز قیامت هم ادامه خواهد داشت . این اولین مخالف او بود .
از امیرالمؤمنین نقل شده که ایشان فرمودند: وقتى خداوند متعال اراده کرد
آدم علیه السلام را خلق کند خطاب به جبرئیل فرمود: مقدارى خاک از زمین
بیاور تا خلقى جدید به وجود آورم که افضل موجودات و اشرف آنها باشد.
جبرئیل به زمین آمد تا خاک بردارد (طبق تذکر شیطان ) زمین نالید و او را
به خداوند قسم داد که از آن خاک برندارد. ایشان هم برگشت داستان را
گزارش داد. بار دیگر میکائیل و بعد از او اسرافیل را فرستاد. باز زمین
آنان را قسم داد، آنها هم با دست خالى برگشتند.
براى بار چهارم ، عزرائیل را فرستاد که حتما از خاک زمین بردارد. او
که خواست خاک بردارد، باز زمین ناله کرد و او را قسم داد و هر چه
ناله و فریاد نمود، تاثیر نکرد. عزرائیل گفت : من از جانب خدا ماءمورم
تا کمى از خاک تو بردارم . او خاک را برداشت و برد که آدم را از آن
ساختند( بحار، ج 11، ص 12؛ حیات القلوب ، ج 1، ص 29)
از این رو، خداوند قبض روح آدم علیه السلام و اولادش رابه دست
عزرائیل داد، از این جهت ناله و گریه آنها هنگام جان دادن آدمدر دل
او اثر نمى کند و او ماءموریت خود را انجام مى دهد.
وقتى آن خاک را با آب خالص و شور و تلخ و بى مزه ، مخلوط کردند
وبعد از مدتى پیکر خاکى او را قالب زدند. شیطان قیافه او را مشاهده کرد
و با خود گفت : این مخلوقى ضعیف است که از گل چسبنده به وجود آمده ،
و توى او خالى است . چیزى که توخالى باشد احتیاج به غذا دارد و به
این ترتیب مى توان او را گمراه و منحرف نمود.
و نیز گفت : اگر چه او بر من و هه موجودات فضیلت داشته باشد، ولى
من با او مخالفت خواهم نمود، و اگر روزى قدرت پیدا کنم او را هلاک
مى کنم .
و گفت : اگر این موجود از من بالاتر و شخصیت او مهم تر باشد، از او
فرمان نخواهم برد و مطیع او نخواهم شد، و اگر از من پایین تر باشد، او
را کمک مى کنم و در مشکلات به فریاد او خواهم رسید، و با او دوست و
رفیق مى شوم .(اقتباس از تفسیر برهان جلد 2 ذیل آیات سوره حجر
مربوط به آدم ؛ بحار، ج 63، ص 198؛ و حیات القلوب ، ج 1، ص 26)
تاريخ : | : | نويسنده : منتظر |